علی جان کاش به جای آنکه به دوربین نگاه میکردی یک نگاه سیر به پدر میکردی! پدری که دیگر پیش تو نیست! گرچه همه می گویند هست !
بابای تو را شهید کردند دوستان و هموطنانش میگفتند ما صد ها و هزاران احمدی روشن داریم ولی علی جان آن احمدی روشن ها که بابا نمی شوند ، گرچه دستی هم به سر تو بکشند...
کاش به جای دوربین به چشمان پدر نگاه میکردی و اینقدر جگرم را آتش نمی زدی ... نگاهت اشک بر چشمانم جاری کرد و کاش میدانستم کدام مزدور چشمان من و تو را گریان کرد؟ کاش میدانستم مادرت که دوربین در دست گرفته تا این لحظه را برایت ثبت کند این روزها دلش چقدر طوفانی است؟
آن لحظه که تو دل به مادر داده بودی و به او نگاه میکردی او دزدانه و عاشقانه به بابا نگاه میکرد ، نگاهی که دیگر تکرار نمی شود و...
نگاه دزدانه پدر به مادرت و نگاه معصومانه تو جگرم را هر دم آتش میزند، نگاهت جگرم را آتش میزند علیرضا احمدی روشن!